به گزارش خبرگزاری حوزه، شبکه اجتماعی مؤسسه فرهنگیهنری شهرستان ادب به مناسبت سالگرد در گذشت مرحوم جلالالدین همایی یادداشتی را به قلم «مجید رضایی» منتشر کرده است. متن یادداشت را در ادامه بخوانید.
همای ادب در ایران
نسلی از ادیبان ایران از اواخر قرن قبلی ظهور کردند که فرهنگ و ادبیات قدیم فارسی را با تحولات جهان معاصر کردند. هنوز یکی دو بازمانده از ایشان، نفس در نفس ما دارند. نسلی که با علامه محمد قزوینی آغاز میشود و هنوز در محضر محمد رضا شفیعی کدکنی و مهدی محقق، ادامه دارد. آنها را از هر لحاظ محافظهکار میدانند؛ اما اغلب زندگی پر ماجرایی داشتند. از مبارزه دهخدا با حکومت تا وزارت گرفتن بهار، از تصحیح متون کلاسیک تا درکار آوردن زبان عامه، از تتبع ادبی تا همراهی با شاعران و نویسندگان رادیکال. جلالالدین همایی یکی از آن شمار بود.
نقش مهمی که این مردان بازی کردند به دوره عبور ما از قدیم به جدید، بیارتباط نیست اما نمیتوان اهمیتشان را در همین دانست. آنها میراث گذشته را که داشت در طاقچه فراموشی و انحطاط تاریخی ما به باد میرفت جذب کردند و امکاناتاش را نشان دادهاند و بسیار هم اتفاق افتاد که میراث فارسی را در کار آوردند.
نحوه تحصیل این مردان که با آموزش علوم قدیم از حفظ قرآن و صرف و نحو و فقه و اصول بود در ریشهدار بودنشان مؤثر بود. اما استادان یاد شده با آموختن زبان و فرهنگ جدید و مهمتر از همه با کاربست روشهای علمی نوین کارهایی کردند که بدون آنها ممکن نبود انجام شود. دانش و همت آنها راهشان را از جوجه متجددانی که داشتند پشت پا میزدند به کل تاریخ ما، جدا کرد. در عین حال از میان مردمانی که در گذشته مسخ شده بودند سربرآوردند. در واقع دو نوع از خودبیگانگی، فرهنگ ما را تهدید میکرد: گروهی که دل به باختر باخته بودند و کسانی که در صندوقخانه تاریخ جامانده بودند، به یک اندازه از خودبیگانه بودند.
تفاوت این استادان با همنسلانشان این بود که میراث قدیم را به استقبال آینده بردند. همایی، که علوم قدیم و دینی را تا حد اجتهاد میدانست تتبع خود را در فلسفه (ترجمه ایشان از اشارات ابن سینا متاسفانه منتشر نشده است) و کلام گسترش داد و آشنایی وی با جفر و علوم غریبه امکان داد که بتواند «کنوزالمغربین در علوم غریبه» (منسوب به ابنسینا) را که کتابی بسیار دشوار است تصحیح کند. بعضی از کتابهای ایشان عمومی هستند. مثلاً «تاریخ ادبیات ایران» چیزی نیست که دیگران نتوانند انجام دهند ولی امثال «کنوز...» یا «التفهیم لاوائل الصناعه التجنیم» (از ابوریحان) که نیاز به درک خوبی از هیئت و ستارهشناسی قدیم دارد، شاید هیچوقت تصحیح نمیشدند. آنها فقط تکرارکنندگان گذشته نبودند بلکه معاصرکنندگان گذشتهای هستند که نیروی زندگی قدیم را دوباره به جریان انداختهاند.